Mother Country

ˈməðərˈkəntri ˈmʌðəˈkʌntri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun phrase
کشور اصلی، میهن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- They tried to serve their adopted land and to forget about their mother country.
- آنان کوشیدند به کشور گزیده‌ی خودشان خدمت کرده و کشور مادری خود را فراموش کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mother country

  1. noun native land
    Synonyms: homeland, motherland, native soil, the old country

ارجاع به لغت mother country

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mother country» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mother country

لغات نزدیک mother country

پیشنهاد بهبود معانی